اين عكس خيلي خاطره انگيزه. از چپ، خودم ( علي آزادگان )، ماريا بطحايي ، بابك امين تفرشي ، پژمان نوروزي ، 2نفر بعدي هم خاطرم نيست كيستند! محل عكس يكي از اتاقهاي بام سردر جنوبي قصر بهرام است. دوست داشتم موهايم بلند بود. حدود 1 ماه بعد از اين عكس 29 فرورديم 1378 در رصدخانه طي يك اقدام ناجوانمردانه و شايد از پيش برنامه ريزي شده حنيفا تيموريان با همدستي پژمان موهامو از ته وقتي بسته بودمشون شوخي وخي قيچي كرد! )))))-:
خوابهاي طلايي بعد از يك شب رصد. بهرنگ امين تفرشي.
خواب طلايي بعد از يك شب رصدي. جلوتر از همه، ماريا بطحايي (در خواب طلايي)، بقيه صورتها از راست، حميدرضا گياهي يزدي ، اسم اين خانم رو متاسفانه فراموشش كردم(پس نوشت : صنم عماري)، البته به شدت مي شناسمشون ولي الان اصلن يادم نمياد، محسن ايرجي ، بهرنگ امين تفرشي ، مهدي عسكري ، بابك اخوان.
همه اين سفرهاي چندين سال با ميني بوس مسعود انجام شده. چه ميني بوس خوبي بود.
۲ نظر:
سلام
عکسای این دفعه رو هم میزاشتی!
در مورد مطلب قبلی نتونستن در جای خودش بنویسم ولی من هم 3-4 تا از این تبلیغاتهای قدیمی هما تو تایم و نیوزویک دارم.
سلام... منم از این عکسا زیاد دارم... آره چه روزای خوبی بود... رصدهای دست جمعی
ارسال یک نظر