یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۷

اسفند 1377

در امتداد اسكن كردم عكسهايم، امروز نگاتيوي را پيدا كردم كه اشكمو در آورد. خاطره اي از يكي از رصدهايم همراه دوستان و معلم هايم در قصر بهرام. آخريم ماه سال 1377، هفته اي مانده به پايان سال. يكي از چيزهايي كه هميشه اندوهناكم مي كنم دور شدن از حال و هواي اون روزهاست. از انرژي و خواستني كه در وجودم بود. البته نسبت به الان. نمي خوام اينو بگم، ولي نمي تونم جلوي خودمو بگيرم. زندگي جاري در شهرستانها دنيا دنيا با تهران متفاوته!


اين عكس خيلي خاطره انگيزه. از چپ، خودم ( علي آزادگان )، ماريا بطحايي ، بابك امين تفرشي ، پژمان نوروزي ، 2نفر بعدي هم خاطرم نيست كيستند! محل عكس يكي از اتاقهاي بام سردر جنوبي قصر بهرام است. دوست داشتم موهايم بلند بود. حدود 1 ماه بعد از اين عكس 29 فرورديم 1378 در رصدخانه طي يك اقدام ناجوانمردانه و شايد از پيش برنامه ريزي شده حنيفا تيموريان با همدستي پژمان موهامو از ته وقتي بسته بودمشون شوخي وخي قيچي كرد! )))))-:

خوابهاي طلايي بعد از يك شب رصد. بهرنگ امين تفرشي.

خواب طلايي بعد از يك شب رصدي. جلوتر از همه، ماريا بطحايي (در خواب طلايي)، بقيه صورتها از راست، حميدرضا گياهي يزدي ، اسم اين خانم رو متاسفانه فراموشش كردم(پس نوشت : صنم عماري)، البته به شدت مي شناسمشون ولي الان اصلن يادم نمياد، محسن ايرجي ، بهرنگ امين تفرشي ، مهدي عسكري ، بابك اخوان.

همه اين سفرهاي چندين سال با ميني بوس مسعود انجام شده. چه ميني بوس خوبي بود.

آگهي دادن هما در NATIONAL GEOGRAPHIC


هما، هواپيمايي ملي ايران. از آرشيو مجلات NATIONAL GEOGRAPHIC پدرم كش رفتم اين مجله رو و صفحه نهم اش رواسكن كردم، شماره مارس 1973، 35درست سال پيش. تبليغ هما در اين مجله هميشه برايم خيال انگيز بوده. احساس مي كنم نشان از ارزش و توانايي هما و البته ايران در آن زمان داشته . نمي دونم اون روزها هم هر كلاغ كون دريده اي به ايران چنگ و دندون نشون ميداد؟ يك روز براي جزاير ابوموسي و تنب، يك روز براي سهم درياي خزر، يك روز اسمگذاري خليج عربي يك روز ....
پس نوشت : دوستي پرسيد كه از كجا معلوم از مجله نشنال باشد اين لينك؟ چون اين مجله در صفحات آگهي خود اسمي از خود را چاپ نمي كند، تنها راه اين است كه از مجله فيلم بگيرم و برايتان لينك كنم. فردا البته!
پس پس نوشت : اين هم فيلم مربوطه.

The Prestige



حالي بردم. به ويژه كه قبل ورژن صدا وسيمايي اش رو ديده بودم. خب از اون فيلم چيزي نميشد فهميد ولي از اين فيلم حالي بردم.

Before the Devil Knows You're Dead



خوشمزه بود!

Surveillance



بدك نبود!

3:10 to Yuma (2007)


ديدن فيلمهاي وسترن لذت خاصي داره. به ويژه چنين كار قدرتمندي، اون هم بعد از سالها وسترن جديد نديدن!

3:10 to Yuma (1957)


خب، متاسفانه ورژن صدا و سيمايي اش رو ديدم. از فيلم 92 دقيقه اي يك معركه 70 دقيقه اي ساخته بودند. حتمن بايد نسخه اصلي را پيدا كنم.

Secret Window

به نظر من بهترين كار جاني دپ! حالا اگر بهترين هم نباشه، سگش مي ارزه به سويني تاد!

پنجشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۷

سه‌شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۷

The Bank Job


عجب فيلم پركششي بود. گذشته از داستان پركشش و خوش ساخت بودن فيلم، از لهجه زيباي انگليسي هنرپيشه ها و همچنين ماشينهاي رويايي انگليسي در اين فيلم مي تونيد لذت ببريد!

دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۷

فيلم

اين بخش فيلمهايي كه ديده ام رو مي خوام بردارم از اين بغل. هم لوسه هم به درد نخور. به جاش موضوع فيلم رو روش كار كنم تا جايي مرتبتر آرشيو بشه فيلمها! شايدم گذاشتم موندو روي اين هم كار كردم.

My Life Without Me


حتمن ببينيد. به ورژن صدا و سيمايي اش توجه نكنيد، اصل فيلم را ببينيد! شايد زندگي تون رو تكون كوچيكي داد. سارا پولي نقش اول فيلم رو بازي ميكنه، همون دختر كوچولوي سريال قصه هاي جزيره. داستان مادري 23 ساله است كه ناگهان متوجه مي شود كه چند ماهي بيشتر از زندگي اش باقي نمانده. تصميماتي مي گيرد و عمل مي كند تا از باقي عمر كوتاهش لذت ببرد و شاد باشد.