بخش آخر گردش 20 روز پيش رو رفتيم به يه جاي خيلي جالب و عجيب. كنيسه اي در اروميه. متاسفانه به وضع و حال مناسبي نداشت و البته هيچ مُراجعي هم نداشت. بوسيله ميراث در حال بازسازي بود ولي با روند بسار بسيار كند. شارژ باطري دوربينم تموم شد، از اون روز به اين اميد عكسها رو نذاشتم كه شايد فرصت كنم دوباره برم و عكسهاي خوبي بگيرم كه نشد.
خانم سرايدار كنيسه به همراه يكي از همسايه هاش. به نظر خانومه از حضور ما ترسيده بود و رفته بود صداش كرده بود. به گفته همين خانم بيش از 2 يا 3 خانواده كليمي بيشتر مقيم اروميه نيستن.
پسا نوشت : كشف اين كنيسه كار هادي بوده و اون روز عكسهاي خوبي هم گرفته كه بنا داره يه وبلاگ درست كنه و عكسها رو بزاره توش.
۲ نظر:
سلام
بابا عکسای منو میذاشتی!!!!
ماجرا رو تعریف کردی ولی همسفراتو نگفتی و معرفی نکردی.
بعد از برنامه روز جهانی نجوم بازم میریم.
هادی
سلام دوست جدید و خوبم. مرسی که من رو به دیدن این عکسها دعوت کردی. از دیدن این کنیسه در شهر ارومیه ایی که متاسفانه تنها دو یا سه خانواده کلیمی درش زندگی می کنند خوشحال شدم و در عین حال متاسف شدم که اینقدر مراحل بازسازی طولانی و کند هست...
ارسال یک نظر