اخترشناسان آماتور
انجام دادن برخي كارها يا شغلها حتما نياز به تحصيل در همان زمينه تا سطوح بالا را دارد. به طور مثال جراحي قلب كاري نيست كه بتوان تجربي و با تمرين فراوان آموخت! اما در برخي ديگر از امور بسيار پيشرفته و مهم مي توان بدون تحصيل در آن رشته، به شکل تجربي و با تمرين زياد مهارت كسب كرد و به نتايج ارزشمندی رسيد. شايد بهترين مثال در اين مورد، ستاره شناسی باشد . در واقع دو نوع ستاره شناس وجود دارد، يكي آنكه در اين رشته تحصيل مي كند و مثلا مدرك دكتراي اختر فيزيك يا كيهانشناسي مي گيرد، و ديگری كسي كه از روي عشق و علاقه ، كتابهاي نجومي ساده را مي خواند و با برنامه ريزي دقيق و به كارگيري روشهاي اصولی به تحقيق در اين زمينه مي پردازد تا هم از آنچه انجام مي دهد لذت ببرد و هم نتايج سودمند كارهايش را به ديگران عرضه كند.اخترشناسان نوع نخست را حرفه اي مي نامند زيرا حرفه يا شغل آنها اين است كه به كارهاي نجومي بپردازند، اخترشناسان نوع دوم را آماتور مي نامند كه به معناي علاقه مند است .
اما تفاوت كار اخترشناسان حرفه أي و آماتور در چيست؟ و كداميك سهم بيشتري در پيشرفت علم نجوم دارند؟ كارهايي كه اخترشناسان حرفه اي انجام مي دهند معمولا عبارت است از : تدريس اخترشناسي ، تحليل داده هاي به دست آمده از رصدها ، نظريه پردازي و ارائه نمونه ها و روش هاي جديد و …
آنها معمولا فرصت كافي براي كاوش دقيق تمام آسمان را ندارند و تلسكوپهاي بسيار بزرگ را هم نمي توان براي كارهايي مثل يافتن دنباله دارها و نواخترهاي جدید مشغول كرد. پس در اين ميان بسياري از كارها را بايد به آماتورهاي نجوم سپرد. برخي گمان مي كنند كه كلمه آماتور نشان دهنده كم تجربگي و مبتدي بودن شخص است، اما اين برداشت كاملا اشتباه است. آماتورهايي هستند كه دهها سال تجربه رصد و كشف اجرام جدید را دارند و هيچ اخترشناس حرفه اي به انداه آنها با آسمان آشنا نيست.
در طول تاريخ شايد سهم آماتورهاي نجوم در كشف اجرام تازه در آسمان بسيار بيشتر از اخترشناسان حرفه أي بوده است. بد نيست به عنوان مثال، يكي از اخترشناسان آماتور با تجربه را به شما معرفي كنم: ژان لويي پون فرانسوي، باربر رصدخانه مارسي بود. هر شب پس از كارهاي طاقت فرساي صبح، به رصد آسمان مشغول مي شد و مهارت زيادي در شناخت اجرام آسماني و شيوه هاي رصد كسب كرد، به طوري كه در 39 سالگي موفق به كشف يك دنباله دار شد. يافتن دنباله دارها ادامه يافت و به سي عدد رسيد. همين كشفها و كسب مهارتها، به تدريج سمت منجم سلطنتي فرانسه را برايش به ارمغان آورد.
براي شروع كار چه بايد كرد ؟
اگر به آسمان شب و راز و رمزهاي نهفته در آن علاقه داريد و تصميم گرفته ايد در راه شناخت و كاوش دقيق آن قدم برداريد، بهتر است نخست اطلاعات خود را در اين زمينه افزايش دهيد. براي شروع كار، چند كتاب مفيد را به شما معرفي مي كنيم . با مطالعه آنها اطلاعات پايه را در اين علم به دست خواهيد آورد :
نجوم دینامیکی : نوشته رابرت تی. دیکسون، ترجمه احمد خواجه نصیر طوسی از انتشارات مرکز نشر دانشگاهی. برخلاف نام و ظاهر ترسناک، کتابی بسیار مفید و پایه ای برای یاد گیری نجوم است.
نجوم و اختر فیزیک مقدماتی : نوشته زیلیک و اسمیت، ترجمه دکتر جمشید قنبری و دکتر تقی عدالتی از انتشارات آستان قدس رضوی. مجموعه ای دو جلدی و بسیار مفید برای یادگیری اختر فیزیک پایه.
صورتهای فلکی : نوشته دکتر گری ملکر، دکتر مارک چارترند و ویل تریون، ترجمه مهندس احمد دالکی از انتشارات گیتاشناسی. کتابی با قطع جیبی و بسیار مفید برای آشنایی با اصول گشت و گذار در آسمان و صورتهای فلکی.
همچنین کتابهای بسیار دیگری که تعدادی از آنها بسیار کمیابند، از جمله، ستاره شناسی؛ اصول و عمل، نجوم به زبان ساده، نجوم کروی، ستاره شناسی دریایی و ....
با مطالعه اين كتابها ، اطلاعات پايه را براي انجام كارهاي نجومي به دست خواهيد آورد ، اما هيچ گاه از مطالعه دست برنداريد . هر گاه كتابهاي جديدي در اين زمينه ديديد، بخوانيد و اگر تناقضي بين كتابها مشاهده كرديد به ساير كتابها رجوع كنيد و يا از فردي آگاه يا مرجعي مطمئن بپرسيد تا نكته نادرستي در ذهنتان باقي نماند. اكنون هنگام آن است كه به سراغ كارهاي عملي برويم . شايد مهمترين بخش ازكارهاي عملي آماتورهاي نجوم ، رصد دقيق آسمان باشد ، كه منشا هر گونه فعاليت نجومي است .
رصد چيست و چه چيزهايي را بايد رصد كرد ؟
رصد كردن يعني مشاهده دقيق با هدفي ازپيش تعيين شده ، رصد آسمان شب، كاري است لذت بخش كه اگ چند شب به آن بپردازيد ، به لذت آن پي خواهيد برد . يكي از ساده ترين موضوعهاي رصدي، تشخيص صورتهاي فلكي است كه گام نخست در رصد آسمان محسوب مي شود. مقاله كليد آسماني شما را با صورتهاي فلكي آشنا مي كند. دانستن اسمها و شكل صورتهاي فلكي براي رصد هر جرمي در آسمان ضروري است. چون هر صورت فلكي از تعدادي ستاره تشكيل شده است، ناگزيريم نام ستاره ها را هم بدانيم. البته به خاطر سپردن نام( و يا شماره )تمام ستاره ها كاري ناممكن است اما بدون شك شناختن درخشانترين و مهمترين ستاره ها كار دشواري نيست و براي رصد كنندگان لازم است.
آنچه ستاره ها را از همديگر متمايز مي كند ـ درخشندگي و رنگ آنهاست. پس بايد علاوه بر نام، اين ويژگيهاي ستاره ها را هم بدانيد و البته دانستن كمي تاريخچه بر لذت دانستن خواهد افزود. با چشم غير مسلح، در هوايي صاف و تاريك مي توان ستاره هايي تا قدر ششم را مشاهده كرد. درخشانترين ستاره هاي فصل تابستان عبارتند از : سماك رامح، نسر واقع، نسر طاير، قلب العقرب و سماك اعزل. پس از درخشانترين ستاره ها، نوبت به ستاره هاي خاص ديگري مي رسد كه بايد با آنها آشنا شويد، از جمله : ستاره هاي متغير و ستاره هاي دوتايي. متغيرها گونه هايي خاص از ستاره ها هستند كه درخشندگي آنها به طور منظم يا نامنظم تغيير مي كند. برخي از متغيرها را دربيشترين درخشندگي مي توان حتي با چشم غير مسلح مشاهده كرد .
همه ستاره ها در آسمات تنها نيستند. نيمي از ستاره ها ( و شايد اغلبشان ) در مجموعه هاي دوتايي و چندتايي جاي گرفته اند. بسياري از ستاره هاي دوتايي را نمي توان به صورت دو ستاره تفكيك كرد و آنها را فقط به صورت يك ستاره مي بينيم. گاهي اوقات هم دو ستاره به طور اتفاقي در كنار يكديگر ديده مي شوند و عملا هيچ ارتباطي با هم ندارند. درواقعي ممكن است دهها يا صدها سال نوري از هم فاصله داشته باشند، اما از ديدگاه ما، در يك راستا قرار گرفته باشند ودر آسمان بسيار نزديك به هم ديده شوند .
بجز ستاره ها، اجرام ديگري هم در آسمان وجود دارد، از مجله : سياره (Planet) ، كهكشان (Galax) ، سحابي (Nebula) و خوشه هاي ستاره أي(Star Cluster). تشخيص سياره ها از ستاره ها شايد دشوار به نظر برسد، زيرا سياره ها با چشم غير مسلح همانند ستاره به نظر مي رسند. اما اگر دقت كنيم، مي توانيم تفاوتهايي بين ستاره و سياره پيدا كنيم. نخست اينكه ستاره ها نسبت به یکدیگر حركت ندارند و اگر يك دسته ستاره را در نظر بيريد و گردششان را در آسمان دنبال كنيد ، خواهيد ديد كه همه با هم حركت مي كنند و تركيبشان در ساعتها و روزهاي مختلف سال ثابت مي ماند. اگر غير از اين بود، شكل ظاهري صورتهاي فلكي روز به روز تغيير مي كرد( البته اين تغيير شكل صورت مي گيرد، ولي در طول هزاران سال ).
اما سياره ها اين نظم را رعايت نمي كنند و در ميان صورتهاي فلكي جابجا مي شوند. به همين دليل است كه در نقشه هاي آسمان هيچگاه اثري از سياره ها نيست. پس هر وقت در آسمان در ميان صورتهاي فلكي ستاره ناآشنايي را ديديد كه در نقشه ها وجود ندارد، مطمئن باشيد كه سياره أي را ديده ايد. در ضمن، سياره ها بر خلاف ستاره ها چشمك نمي زنند و نورشان ثابت است(به غیر از شرایطی خاص).
اجرام ديگري كه براي رصد مناسب اند، به اجرام غير ستاره أي معروف اند. يك نوع از اين اجرام، كهكشانهاهستند. كه مجموعه اي است از دهها يا صدها هزار ستاره و مقدار زيادي گاز و غبار. كهكشان ها به دليل فاصله بسيار زيادي كه از ما دارند، بسيار كم نور ديده مي شوند. فقط يكي - دو كهكشان را مي توان با چشم غير مسلح در شبهاي كاملا صاف و تاريك مشاهده كرد. در صورت فلكي امرا المسلسله ( زن به زنجير بسته ) كه از صورتهاي فلكي پاييزي است، يكي از درخشانترين و بزرگترين كهكشانهاي نزديك به ما است كه با نام همين صورت فلكي شناخته مي شود . كهكشان امراه المسلسله كه با چشم غير مسلح مي توان در خارج از شهر كه دور از آلودگي هوا و نور است ، به صورت لكه اي مه آلود مشاهده نمود.
يكي ديگر از اجرام غير ستاره اي ، سحابي است كه نامش از واژه اي عربي به معناي ابر گرفته شده است. سحابيها توده هاي بزرگ گازي هستند كه يا بازمانده ستاره هاي مرده اند و يا محل تولد ستاره هاي تازه اند.
سحابيها در آسمان به صورت ابر ديده مي شوند. يكي از درخشانترين سحابيهاي آسمان تابستان، در صورت فلكي قوس جا دارد و نامش سحابي مرداب است. در زمستان هم نمونه زيبايي از سحابيها را مي توان در صورت فلكي جبار مشاهده كرد.
خوشه هاي ستاره اي بر دو نوع اند : باز و كروي. خوشه هاي باز مجموعه هايي از دهها يا صدها ستاره اند. گاهي اوقات ستاره ها آن قدر به هم نزديكند كه نمي توان آنها را به صورت جداگانه ديد. بهترين نمونه از خوشه هاي باز، خوشه مشهور پروين است كه در آن 6 تا 7 ستاره را مي توان با چشم غير مسلح تشخيص داد. در صورت فلكي عقرب هم دو خوشه باز وجود دارد كه مي توان آنها را در تابستان مشاهده كرد و اگر هوا خوب باشد حتي باچشم غير مسلح ديده مي شوند. خوشه هاي كروي معمولا ستاره هاي بيشتري دارند، اما متراكم ترند. آنها از پيرترين اجرام كهكشان محسوب مي شوند. خوشه هاي كروي در آسمان به صورت كره اي كوچك و مه آلود ديده مي شوند. فصل تابستان بهترين موقعيت براي ديدن اين گونه اجرام است زيرا چند تا از درخشانترين خوشه هاي كروي در آسمان تابستان ديده مي شوند . در صورتهاي فلكي قوس، جاثي، عقرب و تازيها خوشه هاي كروي درخشاني وجود دارد.
آنچه تاكنون گفتيم، اجرامي بودند كه هميشه در آسمان وجود دارند که در ساعت و تاريخ مناسب مي توان آنها را ديد.اما اجرامي هم وجود دارند كه در مدت كوتاهي به طور موقت ميهمان آسمان شبهاي ما مي شوند و بدون شك نبايد فرصت را براي ديدنشان از دست داد.
يك دسته از اينگونه اجرام، دنباله دارها هستند كه گاهي آنها را به اشتباه ستاره دنباله دار مي نامند در صورتي آنها ستاره نيستند و درون منظومه شمسي جاي دارند. برخي از دنباله دارها تناوبي هستند، يعني با فاصله هاي زماني مشخصي پديدار مي شوند، مانند دنباله دار مشهور هالي. اين مدت زمان تناوب ممكن است از دو-سه سال تا هزاران سال متغير باشد.
برخي از دنباله دارها به طور اتفاقي در آسمان ظاهر مي شوند و پديارشدنشان قابل پيش بيني نيست و ممكن است ديگر هيچ گاه باز نگردند. دنباله دارهاي بسيار درخشان حتي با چشم غير مسلح هم ديده مي شوند. ظاهرشان مانند گلوله أي نوراني است كه دمي جارو مانند و منحني در پشتشان قرار گرفته است. اين اجرام هنگامي كه در فاصله بسيار زياد از خورشيد قرار دارند به شكل کره ای یخی هستند و دنباله ندارند. با نزدیک شدن به خورشيد، يخهاي سطحي شان بخار مي شوند و همچون دنباله اي در پشتشان مي درخشد.
شهابها هم جزو اجرام گذري آسمانند. هنگامي كه ذرات ريز موجود در فضا( به اندازه دانه هاي شن )با جو زمين برخورد مي كنند، به دليل سرعت زياد، اصطكاك توليد مي شود و ذرات در جو مي سوزند. از سوختن ذرات ردي نوراني در آسمان ديده مي شود كه به آن شهاب مي گويند. زمان پديدار شدن شهابهاي پراكنده قابل پيش بيني نيست، اما زمانهاي خاصي وجود دارد كه در مدت كوتاهي تعداد زيادي شهاب در آسمان ديده مي شوند. اين پديده را بارش شهابي مي نامند. هنگامي كه دنباله داري مدار زمين را قطع مي كند، ذرات بازمانده از آن، همچنان در مدار دنباله دار باقي مي ماند. با عبور زمين از آن نقطه، تعداد زيادي ذره در مدت كوتاهي با جو زمين برخورد مي كنند و آنچه ما در آسمان مي بينيم، نمايش بارش شهابي است كه ممكن است در يك ساعت تا صد شهاب در آسمان ديده شود. زمان وقوع بارشهاي شهابي بر خلاف شهابهاي پراكنده قابل پيش بيني است و هر سال در زمان معيني كه اوج بارش نام دارد تكرار مي شود.
تمام اجرامي را كه تاكنون نام برديم( بجز كهكشانها ) متعلق به مجموعه أي عظيم به نام راه كاهكشان( راه شیری ) بودند. اين نام كهكشان ماست كه برخي عنوان راه شيري را بر گرفته از اسطوره هاي غربي براي آن برگزيده اند. در اسطوره هاي ايران باستان، اينگونه تصور مي شد كه با كشيدناري حامل كاه از يك سو به سوي ديگر آسمان، مقداري از اين كاه بر گنبد آسمان ریخته واين همان نور ابر مانندي است كه در شبهاي تابستان در پهناي آسمان مي بينيم. بدين علت نام آن را راه كاه كهشان گذاشتند كه كوتاه شده اش همان كهكشان است . كهكشان ما شكلي مارپيچي دارد و از پهلو همانند عدس ديده مي شود : باريك و برآمدگي مركزي . ما چون در داخل كهكشان جا داريم، نمي توانيم آن را به طور كامل ببينم، اما بخشي از آن شبها به صورت نواري مه آلوده ديده مي شود كه بيشترين تراكمش در صورتهاي فلكي قوس و دجاجه است.
چه دوربيني براي شروع كار لازم است ؟
بر خلاف تصور، داشتن تلسكوپ در آغاز كار نه تنها ضروري نيست، بلكه مضر هم هست. كار كردن با تلسكوپ دشوار است زيرا ناحيه بسيار كوچكي از آسمان را نشان مي دهد و تشخيص آنچه مي بينيم ساده نيست. ضمن اينكه تلسكوپها بسيار گران اند و معمولا آماتورهاي نجوم در آغاز كار توان خرد تلسكوپ را ندارند. بنابراين تا وقتي كه آسمان را بخوبي نشناخته ايد و جزييات صورتهاي فلكي را به خوبي نمي دانيد ، به فكر استفاده از تلسكوپ نيفتيد.
در آغاز كار بهتر است از دوربينهاي دو چشمي يا تك چشمي استفاده كنيد، اين گونه دوربينها چند حسن دارند، از جمله اينكه بسيار ارزانترند و ميدان ديد وسيعي دارند، يعني بخش بزرگتري از آسمان را نشان مي دهندو در نتيجه يافتن اجرام با آنها بسيار ساده تر است. البته اين در صورتي است كه بتوانيد آن را به نوعي مستقر كنيد.
اغلب دوربيهاي دو چشمي محل خاصي براي نصب روي سه پايه ندارند و بايد خودتان روشي براي اينكار پيدا كنيد. اما دوربينهاي تك چشمي جايي براي نصب روي سه پايه هاي عكاسي دارند. اين امر ، كار رصد را بسيار ساده تر مي كند. شايد بتوان گفت رصد با دوربين دو چشمي يا تك چشمي بدون سه پايه كاري ناممكن است زيرا لرزشهاي دست اجتناب ناپذير است.
مشخصات دوربينهاي دو چشمي و تك چشمي به صورت دو عدد روي بدنه شان ثبت ميشود.. عدد نخست نشان دهنده بزرگنمايي دوربين است و عدد دوم قطر عدسي شيئي(عدسی که در انتهای لوله جای دارد و به سوی آسمان است) آن را بر حسب ميلي متر مشخص ميكند. به عنوان مثال، در دوربين 20X50 بزرگنمايي دوربین بيست برابر و قطر عدسي 50 میلیمتر است. دوربینهایی که بزرگنمایی كمتر از 7 دارند، عملا براي كار رصد مناسب نيستند. دوربينهاي 7X35 ، 7X42 و 7X50 ساده ترين و ابتدايي ترين دوربينهاي قابل استفاده براي رصد هستند. دوربينهاي10X50 و20X60 بزرگنمايي خوبي دارند و براي كارهاي نجومي بسيار مناسب اند به شرطی كه بتوان آنها را روي سه پايه سوار كرد. دوربينهاي20X80 و بزرگتر از آن، دست كمي از تلسكوپهاي كوچك ندارند و قيمتشان گران است.
جمعه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۴
پنجشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۴
ماراتن مسیه چیست؟
ماراتن مسیه(Messier Marathon) به طور معمول در شبی حوالی اعتدالین(اول بهار و اول پائیز) برگزار می شود. شرکت کنندگان سعی می کنند در طول شب تمام فهرست مسیه را رصد کنند. فهرست مسیه شامل 110 جرم غیر ستاره ای شامل انواع سحابی(nebula) و خوشه(star cluster) است که توسط ستاره شناس فرانسوی شارل مسیه(Charles Messier) گردآوری و فهرست شده است. فقط در شبهای حوالی اعتدالین امکان رصد تمام فهرست مسیه در یک شب وجود دارد. البته علاوه بر زمان مناسب برای رصد، به مهارت رصدی بالایی هم نیاز است. چند سال اخیر به همت مجله نجوم، شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران و تعدادی دیگر از دست اندرکاران نجوم آماتوری ایران این برنامه به شکل مسابقه ای در سطح کشور برگزار می شود. برای ثبت نام امسال اینجا را ببینید.
گوشه ای از تاریخ نجوم و فضانوردی، امروز 25 اسفندماه 1384
سال 1305(شمسی)، 1926(میلادی) : فیزیکدان آمریکایی Robert Goddard اولین موشک سوخت مایع را از مزرعه عمه اش در ماساچوست پرتاب کرد. این موشک 2.5 ثانیه اوج گرفت و تا 12.5 متری بالا رفت و در 56 متری سکوی پرتاب زمین خورد.
سال 1351(شمسی)، 974(میلادی) : مارینر 10 آمریکایی ها سومین و آخرین ور گردش خود به دور عطارد را به انجام رساند. از آن زمان تا کنون ماموریت دیگری به مقصد عطارد انجام نشده.
سال 1351(شمسی)، 974(میلادی) : مارینر 10 آمریکایی ها سومین و آخرین ور گردش خود به دور عطارد را به انجام رساند. از آن زمان تا کنون ماموریت دیگری به مقصد عطارد انجام نشده.
جمعه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۴
آشنایی با مقدمات نجوم
آغاز راه ...
در ابتداي راه لازم است كه با يك سري از مفاهيم و واژه هاي اختصاصي اختر شناسي كه حالت پايه اي دارند آشنا باشيد . در اين بخش به اختصار اين واژه ها را عنوان كرده و با ذكر مثالهايي كوتاه به روشن كردن معني و مفهوم آنها مي پردازم.
از قدر(Magnitude) شروع مي كنيم : قدر واژه اي است براي بيان ميزان درخشندگي و روشنايي يك ستاره يا هر جرم آسماني ديگر .
از ديگر مفاهيم بنيادي در اختر شناسي فاصله، يا اندازه زاويه اي است . اين مفهوم به اين علت مهم است كه شما براي بيان مکان اجرام آسماني و نيز درج فاصله يك ستاره تا ستاره ديگر، نمي توانيد فاصله حقيقي اين دو ستاره را عنوان كنيد، بلكه از مفهوم فاصله زاويه اي استفاده مي كنيد. اما چرا زاويه؟ اگر به آسمان نگاه دقيقي بياندازيد، آن را مانند يك كره بر فراز سرتان مي بينيد و اين همان كره سماوي(CelestialSphere ) فرضي است كه از دوران باستان تا كنون با آن سر و كار داريم . كره سماوي ( آسمان ) كره اي است فرضي كه ما در مركز آن قرار داريم و تمام اجرام آسماني بر سطح آن چسبيده اند .
حال براي آنكه فاصله اجرام آسماني كه براي ما خيلي دوردست هستند را نسبت به يكديگر بيان كنيم از زاويه ها استفاده می كنيم . مثلاً مي خواهيم فاصله بين ستاره X با ستاره y زا بدانيم. در كتاب ها مي نويسند ستاره X در 2 درجه اي ستاره y قرار دارد. اين به آن معني است كه اگر از X خطي به سوي چشممان بكشيم و از y نيز به همين ترتيب، آنگاه زاويه بين اين دو خط 2 درجه است . از همين زاويه ها براي بيان اندازه اجرام آسماني هم استفاده مي شود . مثلاً مي گوييم قطر ماه كامل ( بدر ) 5/0 درجه است يعني دو خطي كه از دو لبه ماه بدر(full moon) به سوي چشممان مي كشيم با همديگر زاويه نيم درجه اي مي سازند .
حال كه بحث كره آسماني را پيش كشيديم خوب است با چند مفهوم ديگر مرتبط با كره آسمان آشنا شويد. اينها عبارتند از سر سو ( سمت الراس-Zenith )، استواي سماوي(Celestial Equator)، دايره البروج(Ecliptic) و افق(Horizon) .
هنگامي كه شما در رصدگاهتان مي ايستيد، فرض بر اين است كه در مركز كره آسمان هستيد ( طبق تعريف كره آسمان ) يك دور كامل به دور خود بچرخيد، اگر در مكاني هستيد كه ساختمان هاي بلند يا كوهستان اطراف شما را نگرفته است. ( مثلاً دريا يا كوير ) مكاني را مي بينيد كه انگار آسمان به زمين چسبيده است اين مكان را دايره افق مي گوييم. دايره افق نمايانگر حد قابل ديد شماست. به عبارتي شما تنها مناطق بالاي افق را مي توانيد ببينيد. اكنون كه دايره افق را مي شناسيد لازم است با نقطه مهم ديگري از كره آسمان آشنا شويد. اين نقطه سرسو ( سمت الراس ) است. سر سو نقطه اي است درست بر بالاي سر شما به عبارتي فاصله زاويه اي سر سو تا افق 90 درجه است.
تا اينجا و اطلاعاتي كه كسب كرده ايد مي توانيد يكي از دستگاههاي مختصات آسمان را كه كاربرد زيادي دارد، بشناسيد اين دستگاه به نام "دستگاه مختصات افقي"(Horizon Coordinates System) معروف است. در اين دستگاه مختصات، دو مختصه سمت(Azimuth) و ارتفاع(Altitude) نقش دارند.
ارتفاع ستاره X يعني فاصله زاويه اي ستاره X از افق، به عبارتي اگر دايره اي رسم كنيم چنان كه از سر سو و ستاره X گذر كند و بعد افق را قطع كند، زاويه بين افق و ستاره ( روي اين دايره فرضي ) را ارتفاع اين ستاره مي ناميم .
زاويه سمت نيز زاويه اي است بر افق كه شروع آن ( صفر ) و نقطه شمال (N) است و پايان آن نقطه برخورد دایره عبوری از ستاره و سرسو با افق. البته جهت اندازه گیری اين زاويه از سوي شمال به شرق است نه به سوي غرب .
به اين ترتيب با داشتن دو مختصه سمت و ارتفاع قادر به مشخص كردن مكان يك ستاره يا جسم ديگر خواهيد بود .
اما همانطور كه خودتان هم مي توانيد متوجه بشويد اين دو مختصه براي اجرام آسماني ثابت نيست، چرا كه هم مكان جرم آسمانی در طي ساعات روز تغيير مي كند، ( حركت روزانه يا طلوع – غروب اجرام آسماني كه در اثر چرخش زمين به گرد محور خود ايجاد مي شود ) و هم اينكه اگر شما مكانتان را بر زمين تغيير دهيد ( چون دايره افق براي شما عوض مي شود ) مكان ظاهري اجرام آسماني هم براي شما تغيير مي كند بنابراين سمت و ارتفاع اجرام آسماني دايم در تغيير است .
براي آنكه بتوانيم به دستگاه مختصاتي ثابت دست بيابيم از دستگاه ديگري به نام دستگاه قطبي ( استوايي ) استفاده مي كنيم كه در آینده با آن آشنا مي شويد .
دايره البروج – استواي آسماني – و قطبين آسماني
كره زمين در مركز کره نا متناهي آسمان قرار دارد و به اين ترتيب اگر استواي زمين و دو سوي محور گردش زمين را ادامه دهيم و آن را بر گرد کره آسمان تصور كنيم به مفهوم استواي آسمان مي رسيم به عبارتي استواي آسمان همان استواي زمين است كه بر كره آسمان نقش بسته است . از برخورد محور زمين با کره آسمان قطبين شمال جنوب آسماني پديد مي آيد .
اما مفهوم ديگري داريم با عنوان دايره البروج. دايره البروج مسير حركت ظاهري سالانه خورشید بر گرد زمين است. البته مي دانيد كه در اصل زمين به گرد خورشيد مي چرخد اما آنچه را كه ما مي بينيم حركت خورشيد ( ظاهري ) بر گرد زمين است .
و اما شما در آسمان تعداد زيادي ستاره و جرم آسماني ديگر داريد كه تمام بحث كره آسمان و سيستم هاي مختصات و مفاهيمي از اين قبيل براي شناسايي آنها ابداع شده اند كه 88 صورت فلكي ثبت شده راه حل شناسايي آنهاست.
و بالاخره بحث فواصل حقيقي اجرام آسماني را مطرح مي كنيم كه براي تعيين فواصل معيارهايي وجود دارد . يكي از اين معيارها واحد نجومي و ديگري سال نوري است .
واحد نجومي(Astronomical Unit) طبق تعريف , فاصله متوسط زمين تا خورشيد است . اين فاصله بر اساس اندازه گيري هاي علمي,000/000/150 كيلومتر است (يكصدوپنجاه ميليون كيلومتر). واحد نجومي بيشتر براي اندازه گيري فواصل درون منظومه خورشيدي استفاده مي شود.
اما ستارگان و ساير اجرام آسماني ,فاصله اي به مراتب بيشتر دارند . بنابراين ايجاد معيارهاي جديدتر و بزرگتر ضروري است . بنابراين دانشمندان مفهوم سال نوري(Light-Year) را ابداع كرده اند .
مي دانيد كه نور بيشترين سرعت را در كل كيهان دارد . فاصله اي را كه نور در مدت يكسال و در مسير مستقيم طي مي كند سال نوري مي گويند . اين معيار طبق محاسبه عبارت است از9460800000000(نه تیلیارد و چهارصد و شصت میلیارد و هشت صد میلیون)كيلومتر. از اين فاصله و معيار براي بيان فاصله اجرامي چون سحابي ها، ستارگان ، خوشه هاي ستاره اي و كهكشان ها استفاده مي شود .
در ابتداي راه لازم است كه با يك سري از مفاهيم و واژه هاي اختصاصي اختر شناسي كه حالت پايه اي دارند آشنا باشيد . در اين بخش به اختصار اين واژه ها را عنوان كرده و با ذكر مثالهايي كوتاه به روشن كردن معني و مفهوم آنها مي پردازم.
از قدر(Magnitude) شروع مي كنيم : قدر واژه اي است براي بيان ميزان درخشندگي و روشنايي يك ستاره يا هر جرم آسماني ديگر .
از ديگر مفاهيم بنيادي در اختر شناسي فاصله، يا اندازه زاويه اي است . اين مفهوم به اين علت مهم است كه شما براي بيان مکان اجرام آسماني و نيز درج فاصله يك ستاره تا ستاره ديگر، نمي توانيد فاصله حقيقي اين دو ستاره را عنوان كنيد، بلكه از مفهوم فاصله زاويه اي استفاده مي كنيد. اما چرا زاويه؟ اگر به آسمان نگاه دقيقي بياندازيد، آن را مانند يك كره بر فراز سرتان مي بينيد و اين همان كره سماوي(CelestialSphere ) فرضي است كه از دوران باستان تا كنون با آن سر و كار داريم . كره سماوي ( آسمان ) كره اي است فرضي كه ما در مركز آن قرار داريم و تمام اجرام آسماني بر سطح آن چسبيده اند .
حال براي آنكه فاصله اجرام آسماني كه براي ما خيلي دوردست هستند را نسبت به يكديگر بيان كنيم از زاويه ها استفاده می كنيم . مثلاً مي خواهيم فاصله بين ستاره X با ستاره y زا بدانيم. در كتاب ها مي نويسند ستاره X در 2 درجه اي ستاره y قرار دارد. اين به آن معني است كه اگر از X خطي به سوي چشممان بكشيم و از y نيز به همين ترتيب، آنگاه زاويه بين اين دو خط 2 درجه است . از همين زاويه ها براي بيان اندازه اجرام آسماني هم استفاده مي شود . مثلاً مي گوييم قطر ماه كامل ( بدر ) 5/0 درجه است يعني دو خطي كه از دو لبه ماه بدر(full moon) به سوي چشممان مي كشيم با همديگر زاويه نيم درجه اي مي سازند .
حال كه بحث كره آسماني را پيش كشيديم خوب است با چند مفهوم ديگر مرتبط با كره آسمان آشنا شويد. اينها عبارتند از سر سو ( سمت الراس-Zenith )، استواي سماوي(Celestial Equator)، دايره البروج(Ecliptic) و افق(Horizon) .
هنگامي كه شما در رصدگاهتان مي ايستيد، فرض بر اين است كه در مركز كره آسمان هستيد ( طبق تعريف كره آسمان ) يك دور كامل به دور خود بچرخيد، اگر در مكاني هستيد كه ساختمان هاي بلند يا كوهستان اطراف شما را نگرفته است. ( مثلاً دريا يا كوير ) مكاني را مي بينيد كه انگار آسمان به زمين چسبيده است اين مكان را دايره افق مي گوييم. دايره افق نمايانگر حد قابل ديد شماست. به عبارتي شما تنها مناطق بالاي افق را مي توانيد ببينيد. اكنون كه دايره افق را مي شناسيد لازم است با نقطه مهم ديگري از كره آسمان آشنا شويد. اين نقطه سرسو ( سمت الراس ) است. سر سو نقطه اي است درست بر بالاي سر شما به عبارتي فاصله زاويه اي سر سو تا افق 90 درجه است.
تا اينجا و اطلاعاتي كه كسب كرده ايد مي توانيد يكي از دستگاههاي مختصات آسمان را كه كاربرد زيادي دارد، بشناسيد اين دستگاه به نام "دستگاه مختصات افقي"(Horizon Coordinates System) معروف است. در اين دستگاه مختصات، دو مختصه سمت(Azimuth) و ارتفاع(Altitude) نقش دارند.
ارتفاع ستاره X يعني فاصله زاويه اي ستاره X از افق، به عبارتي اگر دايره اي رسم كنيم چنان كه از سر سو و ستاره X گذر كند و بعد افق را قطع كند، زاويه بين افق و ستاره ( روي اين دايره فرضي ) را ارتفاع اين ستاره مي ناميم .
زاويه سمت نيز زاويه اي است بر افق كه شروع آن ( صفر ) و نقطه شمال (N) است و پايان آن نقطه برخورد دایره عبوری از ستاره و سرسو با افق. البته جهت اندازه گیری اين زاويه از سوي شمال به شرق است نه به سوي غرب .
به اين ترتيب با داشتن دو مختصه سمت و ارتفاع قادر به مشخص كردن مكان يك ستاره يا جسم ديگر خواهيد بود .
اما همانطور كه خودتان هم مي توانيد متوجه بشويد اين دو مختصه براي اجرام آسماني ثابت نيست، چرا كه هم مكان جرم آسمانی در طي ساعات روز تغيير مي كند، ( حركت روزانه يا طلوع – غروب اجرام آسماني كه در اثر چرخش زمين به گرد محور خود ايجاد مي شود ) و هم اينكه اگر شما مكانتان را بر زمين تغيير دهيد ( چون دايره افق براي شما عوض مي شود ) مكان ظاهري اجرام آسماني هم براي شما تغيير مي كند بنابراين سمت و ارتفاع اجرام آسماني دايم در تغيير است .
براي آنكه بتوانيم به دستگاه مختصاتي ثابت دست بيابيم از دستگاه ديگري به نام دستگاه قطبي ( استوايي ) استفاده مي كنيم كه در آینده با آن آشنا مي شويد .
دايره البروج – استواي آسماني – و قطبين آسماني
كره زمين در مركز کره نا متناهي آسمان قرار دارد و به اين ترتيب اگر استواي زمين و دو سوي محور گردش زمين را ادامه دهيم و آن را بر گرد کره آسمان تصور كنيم به مفهوم استواي آسمان مي رسيم به عبارتي استواي آسمان همان استواي زمين است كه بر كره آسمان نقش بسته است . از برخورد محور زمين با کره آسمان قطبين شمال جنوب آسماني پديد مي آيد .
اما مفهوم ديگري داريم با عنوان دايره البروج. دايره البروج مسير حركت ظاهري سالانه خورشید بر گرد زمين است. البته مي دانيد كه در اصل زمين به گرد خورشيد مي چرخد اما آنچه را كه ما مي بينيم حركت خورشيد ( ظاهري ) بر گرد زمين است .
و اما شما در آسمان تعداد زيادي ستاره و جرم آسماني ديگر داريد كه تمام بحث كره آسمان و سيستم هاي مختصات و مفاهيمي از اين قبيل براي شناسايي آنها ابداع شده اند كه 88 صورت فلكي ثبت شده راه حل شناسايي آنهاست.
و بالاخره بحث فواصل حقيقي اجرام آسماني را مطرح مي كنيم كه براي تعيين فواصل معيارهايي وجود دارد . يكي از اين معيارها واحد نجومي و ديگري سال نوري است .
واحد نجومي(Astronomical Unit) طبق تعريف , فاصله متوسط زمين تا خورشيد است . اين فاصله بر اساس اندازه گيري هاي علمي,000/000/150 كيلومتر است (يكصدوپنجاه ميليون كيلومتر). واحد نجومي بيشتر براي اندازه گيري فواصل درون منظومه خورشيدي استفاده مي شود.
اما ستارگان و ساير اجرام آسماني ,فاصله اي به مراتب بيشتر دارند . بنابراين ايجاد معيارهاي جديدتر و بزرگتر ضروري است . بنابراين دانشمندان مفهوم سال نوري(Light-Year) را ابداع كرده اند .
مي دانيد كه نور بيشترين سرعت را در كل كيهان دارد . فاصله اي را كه نور در مدت يكسال و در مسير مستقيم طي مي كند سال نوري مي گويند . اين معيار طبق محاسبه عبارت است از9460800000000(نه تیلیارد و چهارصد و شصت میلیارد و هشت صد میلیون)كيلومتر. از اين فاصله و معيار براي بيان فاصله اجرامي چون سحابي ها، ستارگان ، خوشه هاي ستاره اي و كهكشان ها استفاده مي شود .
یکشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۴
گوشه ای از تاریخ نجوم و فضانوردی، امروز 14/12/1384
سال 1358(شمسی)، 1979(میلادی) : ویجر 1 در مسیرش به سوی زحل از کنار مشتری گذشت. این سفینه از 206640 کیلومتری ابرهای فراز مشتری گذشت. عکسهای ارسالی جزئیاتی از لکه بزرگ سرخ مشتری، آتشفشانهای فعال یو(قمر مشتری)، ساختار حلقه ای نازکی به دور مشتری و سه قمر جدید Adrastea، Metis و Thebe را آشکار ساخت.
سال 1361(شمسی)، 1982(میلادی) : ونرا 14 شورویها روی زهره نشست و تا 57 دقیقه اطلاعات ارسال کرد.
سال 1361(شمسی)، 1982(میلادی) : ونرا 14 شورویها روی زهره نشست و تا 57 دقیقه اطلاعات ارسال کرد.
جمعه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۴
اشتراک در:
پستها (Atom)